پنج مزیت کلیدی نقشه مغزی نسبت به EEG خام
الکتروانسفالوگرافی (EEG) سالهاست به عنوان یکی از ابزارهای اصلی بررسی فعالیت الکتریکی مغز استفاده میشود، اما تحلیل سیگنال خام آن—حتی برای متخصصان باتجربه—محدودیتهای زیادی دارد. بسیاری از شاخصهای مهم عملکرد مغز در این سیگنال پنهان میمانند.
الکتروانسفالوگرافی کمی (QEEG)یا نقشه مغزی با پردازش پیشرفته و مقایسه با پایگاه دادههای هنجاری، این الگوهای پنهان را آشکار میکند و مسیر تشخیص و درمان را دقیقتر میسازد.
۱. آشکارسازی الگوهای ارتباطی بین نواحی مغز
در حالی که EEG خام فقط فعالیت هر کانال را به صورت جداگانه نشان میدهد، QEEG میتواند شدت و کیفیت ارتباط بین بخشهای مختلف مغز را با شاخصهایی مثل Coherence یا PLI اندازهگیری کند. این قابلیت در تشخیص کاهش اتصال در شبکههای توجه (ADHD) یا بیشاتصالی در OCD و اضطراب کاربرد زیادی دارد و حتی در طراحی پروتکلهای نوروفیدبک یا تحریک مغزی هدفمند استفاده میشود.

۲.بررسی دقیق عدم تعادل طیفی
QEEG یا نقشه مغزی، امکان اندازهگیری کمی قدرت امواج در باندهای فرکانسی مختلف و مقایسه آنها با مقادیر هنجاری را فراهم میکند. این ویژگی به شناسایی کندی لوب فرونتال در افسردگی یا افزایش فعالیت بتا در اضطراب کمک میکند و محل و شدت تغییرات را برای درمان دقیق مشخص میسازد.

۳. تحلیل الگوهای جانبیسازی مغز
تفاوت فعالیت بین دو نیمکره در EEG خام اغلب بسیار ظریف است، اما QEEG با شاخص Asymmetry Index میتواند این اختلاف را بهطور کمی مشخص کند. این تحلیل برای تشخیص الگوهای افسردگی، ارزیابی پس از سکته یا آسیب مغزی، و پیگیری اثرات درمان اهمیت دارد.

۴. شناسایی تغییرات فرکانس پیک
QEEG (یا نقشه مغزی) قادر است با دقت بالا تغییرات ظریف در فرکانس غالب امواج آلفا یا بتا را شناسایی کند؛ مثلاً کاهش آلفا از ۱۰ به ۸ هرتز که میتواند نشانگر خستگی مزمن یا کندی شناختی باشد. این دادهها برای تنظیم پروتکل نوروفیدبک شخصیسازیشده حیاتی هستند.
۵. اندازهگیری همزمانی فاز بین نواحی مغز
با شاخصهایی مانند Phase Locking Value یا Phase Reset، QEEG میتواند نشان دهد که آیا بخشهای مختلف مغز در یک زمانبندی مشترک فعالیت میکنند یا نه. این تحلیل برای تشخیص اختلالات حافظه در آلزایمر، بررسی پردازش حسی در اوتیسم، و شناسایی اختلال همزمانی در PTSD کاربرد دارد.

جمعبندی:
EEG خام مانند دیدن چراغهای یک شهر از بالا است؛ روشنایی را میبینیم اما مسیر خیابانها و نحوه اتصالشان را نمیدانیم. QEEG این نقشه پنهان را آشکار میکند، دادهها را کمّی میسازد و با استانداردها مقایسه میکند. نتیجه آن است که متخصصان میتوانند تشخیص زودتر، ارزیابی دقیقتر، و درمان هدفمندتری ارائه دهند.