خروجیهای QEEG این امکان را فراهم میکنند که فعالیت مغزی به صورت کمی، دقیق و مبتنی بر داده تحلیل شود.
در این بخش، به معرفی شش شاخص کلیدی که معمولاً در گزارشهای Neuroguide ارائه میشوند میپردازیم:
توان مطلق، توان نسبی، Asymmetry، Coherence، Phase Lag و Z-Score.
1. توان مطلق (Absolute Power)
تعریف:
توان مطلق به میزان انرژی سیگنال (بر حسب μV²) در یک باند فرکانسی خاص اشاره دارد. این شاخص نشان میدهد
که هر باند، مثلاً دلتا یا تتا، در یک ناحیه مشخص از مغز چه مقدار از فعالیت الکتریکی را در برمیگیرد.

نحوه محاسبه:
با استفاده از (Fast Fourier Transform (FFT سیگنال خام EEG به اجزای فرکانسی تجزیه میشود. سپس دامنهی هر فرکانس به توان دو رسیده و مجموع مقادیر در بازهی فرکانسی مورد نظر محاسبه میگردد.
معنای بالینی:
حتی در شرایطی که کل توان کم است، توان نسبی میتواند سلطهی یک باند خاص را نشان دهد. برای مثال، توان نسبی بالای تتا در ADHD، بتای بالا در اضطراب، و کاهش آلفا در افسردگی دیده میشود.
2. توان نسبی (Relative Power)
تعریف:
توان نسبی، سهم نسبی هر باند فرکانسی از کل انرژی ثبت شده در یک ناحیه خاص از مغز را نشان میدهد؛
یعنی چه درصدی از کل انرژی EEG مربوط به یک باند خاص است.

نحوه محاسبه:
قدرت مطلق یک باند فرکانسی تقسیم بر مجموع قدرت تمام باندهای فرکانسی در آن مکان

معنای بالینی:
حتی در شرایطی که کل توان کم است، توان نسبی میتواند سلطهی یک باند خاص را نشان دهد. برای مثال، توان نسبی بالای تتا در ADHD، بتای بالا در اضطراب، و کاهش آلفا در افسردگی دیده میشود.
3. عدم تقارن دامنه (Amplitude Asymmetry)
تعریف:
عدم تقارن، به اختلاف دامنه در یک باند فرکانسی بین دو ناحیهی قرینه از دو نیمکره (مثل پیشانی چپ و راست) اشاره دارد.

نحوه محاسبه:
با مقایسهی توان باندهای مشابه در موقعیتهای قرینه محاسبه میشود.

معنای بالینی:
عدم تعادل بین دو نیمکره ممکن است نشاندهندهی اختلال در تنظیم هیجان، خلق پایین، یا ویژگیهایی چون آلفای بیشتر در پیشانی چپ در افراد افسرده باشد. این شاخص برای طراحی پروتکلهای نوروفیدبک مبتنی بر تعادل بین نیمکرهای مفید است.
4. انسجام (Coherence)
تعریف:
همدوسی، میزان ثبات رابطه فاز (همزمانی) بین دو سیگنال EEG را در طول زمان اندازهگیری میکند.

نحوه محاسبه:
از تحلیل طیفی بین جفتهای الکترودی با روش cross-spectral analysis به دست میآید.

معنای بالینی:
انسجام بالا ممکن است با افکار وسواسی یا شبکههای مغزی بیش از حد متصل مرتبط باشد. انسجام پایین نیز میتواند نشاندهندهی ارتباط ضعیف بین نواحی مغزی یا اختلالات ناشی از تروما باشد. این شاخص در تنظیم پروتکلهای آموزشی بر اساس شبکههای مغزی نقش مهمی دارد.
5. تأخیر فاز (Phase Lag)
تعریف:
تأخیر فاز به اختلاف زمانی بین شروع فاز سیگنال در دو ناحیهی مغزی اشاره دارد؛ به عبارت دیگر، نشان میدهد کدام ناحیه زودتر یا دیرتر فعال میشود.

نحوه محاسبه:
بر اساس اختلاف فاز بین دو سیگنال EEG (بر حسب درجه یا رادیان):
Phase Lag=ϕ1−ϕ2
- معنای بالینی:
تأخیر فاز زیاد میتواند نشاندهندهی اختلال در پردازش اطلاعات باشد، مثلاً در مشکلات زبان، حافظه کاری یا اختلالات طیف اوتیسم. این شاخص به انتخاب مداخلات مبتنی بر زمانبندی مغز کمک میکند.
6. نمره زد (Z Score)
تعریف:
Z-Score نشان میدهد که هر پارامتر EEGچقدر از میانگین جامعهی نرمال (با در نظر گرفتن سن) انحراف دارد.
- نحوه محاسبه:
تمام پارامترهای فوق دارای عدد Z هستند، به این معنی که:

- نمرات Z امکان مقایسه با پایگاههای داده هنجاری (تطبیق سنی) را فراهم میکنند.
- مقادیر بین ±1.5 تا ±2 انحرافات خفیف هستند.
- ±2 SD >ناهنجاری بالینی قابل توجه.
نحوه استفاده پزشکان از این موارد در عمل:
- تشخیص افتراقی:
برای تمایز دقیق بین اختلالاتی نظیر ADHD، اضطراب، افسردگی، تروما و شرایط نورولوژیک
- برنامهریزی درمان:
انتخاب هدف نوروفیدبک یا دارودرمانی با توجه به ناهنجاری در coherence، asymmetry یا power
- پایش روند درمان:
مقایسهی دادههای پیش و پس از مداخله
- آموزش و توجیه مراجع:
نمایش تصویری دادهها به بیمار و خانواده برای درک بهتر از وضعیت مغز و دلیل علائم